داستان بهلول: پند دادن بهلول به هارون روزی بهلول بر هارون الرشید وارد شد هارون گفت:مرا پندی بده بهلول پرسید: اگر در بیابانی بی آب و علف تشنگی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی، در مقابل جرعه ای آب چه میدهی؟ گفت:صد دینار طلا پرسید: اگر صاحب آب به پول رضایت […]